بازگشت

خلفاي عصر امامت امام باقر


مدت امامت امام باقر عليه السلام از سال 95 تا 114 (محرم 95 تا ذيحجه 114) حدود بيست سال طول كشيد، آن حضرت در اين مدت در مدينه مي زيست، و خلفاي عصرش به ترتيب چنين بودند:

1- وليد بن عبدالملك؛ كه امامت امام باقر عليه السلام حدود پنج ماه در عصر خلافت او واقع شد.

2- سليمان بن عبدالملك؛ از سال 96 تا 99 كه چهار سال و دوماه از امامت امام باقر عليه السلام در اين عصر بود.

3- عمر بن عبدالعزيز؛ از سال 99 تا 101 كه دو سال و پنج ماه از امامت امام باقر عليه السلام با اين عصر مصادف شد.

4- يزيد بن عبدالملك؛ از سال 101 تا 105 هجري، كه



[ صفحه 25]



چهار سال و دو ماه از امامت امام باقر عليه السلام در اين عصر بود.

5- هشام بن عبدالملك؛ از سال 105 تا 114 هجري، كه حدود 9 سال بخش آخر امامت امام باقر عليه السلام در اين عصر پر خفقان واقع شد، و سرانجام به دستور او توسط حاكم مدينه مسموم شده و به شهادت رسيد. [1] .

خلفاي مذكور جز عمر بن عبدالعزيز، همان روش طاغوتي نياكان خود را مي پيمودند، و چون جدشان مروان، و پدرشان عبدالملك در ظلم و ستم و كينه توزي نسبت به خاندان نبوت هيچ باكي نداشتند.

عبدالملك شبي در عالم خواب ديد كه در محراب مسجد، چهار بار ادرار كرد، سعيد بن مسيب از دانشمندان آن عصر كه در تعبير خواب اطلاعات وسيع داشت، خواب او را چنين تعبير كرد:

«به زودي چهار نفر از فرزندان او بر مسند خلافت مي نشينند.»

همان گونه كه او تعبير كرده بود واقع شد. [2] پس از مرگ عبدالملك، چهار نفر از فرزندان او به اين ترتيب: وليد بن عبدالملك، سليمان بن عبدالملك، يزيد بن عبدالملك (پس از عمر بن عبدالعزيز) و هشام بن عبدالملك بر مسند خلافت نشستند، و مايه ي ننگ و كثافت تاريخ اسلام شدند، امام باقر عليه السلام در دوران امامت خود، با هر چهار نفر



[ صفحه 26]



معاصر بود، به خصوص با هشام، كه حدود 9 سال از امامت آن بزرگوار مصادف با اين عنصر خودكامه و كثيف بود.

عمر بن عبدالعزيز نيز گر چه از نظر عدالت و مردم داري، سياست خوبي را دنبال كرد، و سب علي عليه السلام را كه از بدعت ها و ميراث شوم معاويه بود محو نمود، ولي چون ولايت و حاكميت، مخصوص امامان عليهم السلام بود، و او بدون اجازه ي آنها، زمام امور را به دست گرفت، غاصب به حساب مي آمد، از اين رو از ابوبصير روايت شده كه گفت: روزي من با امام باقر عليه السلام در مسجد النبي بوديم، ناگاه عمر بن عبدالعزيز همراه غلامش وارد مسجد گرديد، امام باقر عليه السلام فرمود: «به زودي اين شخص، زمام امور حكومت را به دست مي گيرد و عدل و داد را آشكار مي سازد، و پس از چند سال مي ميرد، اهل زمين از مرگ او مي گريند، ولي اهل آسمان او را لعن مي نمايند.»

به امام عرض كرديم: «اي فرزند رسول خدا! آيا نفرمودي كه او عدل و انصاف را رعايت مي كند، پس چرا اهل آسمان او را لعن مي كند؟» فرمود:

يجلس مجلسنا و لا حق له:

«او در جايگاه (رهبري) كه مخصوص ما است مي نشيند، با اين كه چنين حقي ندارد.» [3] .



[ صفحه 27]




پاورقي

[1] اقتباس از تتمة المنتهي، ص 73 تا 90.

[2] تتمة المنتهي، ص 73.

[3] الخرايج و الجرايح، (راوندي) ص 246 - نظير اين مطلب با اندكي تفاوت در كتاب بصائر الدرجات ص 45 آمده است.