مناظره با طاووس يماني
طاووس يماني، يكي از شخصيت ها و پارسايان و عارف مسلكان
[ صفحه 47]
معروف عصر امام سجاد و امام باقر عليهم السلام بود كه براي خود شاگرداني داشت كه به اصحاب طاووس معروف بودند.
ابوبصير مي گويد: با جمعي از دوستان، در محضر امام باقر عليه السلام، در كنار كعبه نشسته بوديم، در اين هنگام طاووس يماني با جمعي از اصحابش به محضر امام باقر عليه السلام آمد و عرض كرد: «آيا اجازه مي دهي چند سؤال كنم؟»
امام باقر: اجازه هست، بپرس.
طاووس: به من خبر بده در چه زمان يك سوم انسان ها مردند؟
امام باقر: اي شيخ! اشتباه كردي به جاي اين كه بگويي: «در چه زماني يك چهارم انسان ها مردند، گفتي يك سوم.» در آن هنگام كه قابيل برادرش هابيل را كشت، چهار نفر انسان در زمين وجود داشتند كه عبارت بودند از: آدم، حوا، هابيل و قابيل. با كشته شدن هابيل، به دست قابيل، يك چهارم آنها نابود شدند.
طاووس: آري من اشتباه كردم، تو درست فرمودي، اينك بگو از آن دو نفر (قابيل و هابيل) كدام يك پدر انسان هاي بعد شدند، قاتل يا مقتول؟
امام باقر: هيچ كدام، بلكه پدر انسان هاي بعد، شيث بن آدم عليه السلام بود.
طاووس: چرا آدم، آدم ناميده شد؟
امام باقر: زيرا طينت او از اديم (روي) زمين، در بخش پايين برداشته شد.
طاووس: چرا حوا را «حوا» ناميدند؟
[ صفحه 48]
امام باقر: زيرا او از دنده ي حي (انسان زنده) يعني دنده ي آدم آفريده شد.
طاووس: چرا ابليس را ابليس ناميدند؟
امام باقر: زيرا او از رحمت خدا مأيوس شد و قطع اميد كرد (واژه ي ابليس از «بلس» به معني نااميدي از رحمت خداست.)
طاووس: چرا به جن، جن گويند؟
امام باقر: زيرا جنيان، پوشيده اند و ديده نمي شوند. (واژه ي جن به معني پوشيده است).
طاووس: مرا از دروغي كه از صاحبش سر زد خبر بده.
امام باقر: آن دروغ از ابليس بود، كه (در برابر فرمان خدا به سجده كردن آدم، سركشي كرد)، گفت: «من بهتر از آدم عليه السلام هستم، زيرا مرا از آتش آفريده اي و آدم را از گل.»
طاووس: آن قوم كه گواهي به حق دادند ولي دروغگو بودند چه كساني هستند؟
امام باقر: آن قوم، منافقانند كه به رسول خدا صلي الله عليه و آله گفتند: «گواهي مي دهيم كه تو رسول خدا صلي الله عليه و آله هستي، ولي خداوند گواهي مي دهد كه منافقان دروغگو هستند.» [1] .
طاووس: آن پرنده اي كه يك بار پريد، ولي قبل از آن و بعد از آن ديگر نپريد، و خداوند آن را در قرآنش ياد كرده چه بود؟
امام باقر: قسمتي از كوه طور بود، كه خداوند آن را به پرواز
[ صفحه 49]
درآورد، به طوري كه در فضا قرار گرفت و بر بني اسرائيل سايه افكند، انواع عذاب در آن وجود داشت، تا اين كه بني اسرائيل، تورات را پذيرفتند (چنان كه در آيه 171 سوره ي اعراف آمده است).
طاووس: آن رسولي كه نه از انسان ها بود و نه از جنيان و نه از فرشتگان، و خداوند در قرآنش از آن ياد كرده چه بود؟
امام باقر: او كلاغ بود كه خداوند او را نزد قابيل فرستاد تا به او بفهماند كه چگونه جنازه ي برادرش هابيل را بپوشاند. (چنان كه در آيه 31 مائده آمده است.)
طاووس: آن موجودي كه نه از جن بود و نه از انس و نه از فرشتگان، و قوم خود را ترسانيد و خدا در قرآنش از آن ياد كرده، چه بود؟
امام باقر: آن موجود، مورچه بود كه به قوم خود گفت: «وارد لانه هاي خود شويد تا سليمان و لشگريان از روي ناآگاهي، شما را پايمال نكنند.» [2] .
طاووس: به من خبر بده از آن موجودي كه از انسان و جن و فرشتگان نبود و به او نسبت دروغ دادند، و خداوند از او در قرآن ياد كرده است.
امام باقر: آن موجود، گرگ بود كه برادران يوسف، به او نسبت دروغ دادند و گفتند گرگ يوسف را خورد. [3] .
طاووس: به من خبر بده از چيزي كه اندكش حلال، و بسيارش
[ صفحه 50]
حرام است و خداوند از آن در قرآن ياد كرده است.
امام باقر: آن چيز نهي حضرت طالوت (نماينده پيامبر عصرش) بود، كه به لشگر خود گفت: «از آب اين نهر جز اندكي (يك كف دست) نياشاميد.» [4] .
طاووس: صلاتي كه نداشتن وضو، و روزه اي كه خوردن و آشاميدن به آن آسيب نمي رساند كدام است؟
امام باقر: صلات بي وضو، صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله است، و روزه اي كه خوردن و نوشيدن به آن صدمه نمي زند، روزه ي (سكوت) حضرت مريم است كه گفت: «من براي خدا نذر كرده ام كه روزه بگيرم و امروز با احدي سخن نمي گويم.» (كه روزه ي خاموشي بود و در آيه ي 26 سوره ي مريم آمده است.)
طاووس: آن چيزي كه كم و زياد مي شود؛ آن چيزي كه زياد مي شود ولي كم نمي گردد، و آن چيزي كه كم مي شود ولي زياد نمي شود، چيست؟
امام باقر: آن موجودي كه كم و زياد مي شود، ماه است، و آن چيزي كه زياد مي شود و كم نمي شود آب دريا است و آن چيزي كه كم مي شود و زياد نمي گردد، عمر است. [5] .
به اين ترتيب امام باقر عليه السلام به پانزده سؤال پيچيده ي طاووس، بي درنگ پاسخ داد و حاضران را از جواب خود مات و مبهوت ساخت.
[ صفحه 51]
پاورقي
[1] منافقون / 1.
[2] نمل / 18.
[3] يوسف / 17.
[4] بقره / 249.
[5] احتجاج طبرسي، ج 2، ص 64 تا 66.