بازگشت

تبعيد امام باقر از مدينه به شام


وجود پر بركت امام باقر عليه السلام و تشكيل حوزه ي علميه و تربيت شاگرد و زنده كردن فقه تشيع و به جريان انداختن خط فكري شيعه، و روش و حركات مستقل او در مدينه، گر چه جنگ گرم و مبارزه ي علني با دستگاه طاغوتي هشام بن عبدالملك نبود، ولي همه ي آن برنامه ها، نشانگر رويارويي جدي امام باقر عليه السلام با دستگاه طاغوتي هشام بن



[ صفحه 90]



عبدالملك (دهمين خليفه ي اموي) بود سرانجام هشام نتوانست وجود امام باقر عليه السلام را تحمل كند، تصميم گرفت آن حضرت را با وضعي اهانت آميز، از مدينه به شام تبعيد نمايد.

امام باقر عليه السلام و فرزندش امام صادق عليه السلام را به اجبار از مدينه به شام آوردند، هشام در شام بود، در كاخ مخصوص خود، به درباريان رو كرد و گفت: «محمد بن علي (امام باقر) را نزد من مي آورند، وقتي كه ديديد من او را سرزنش كردم، گوش فرا دهيد، همين كه سكوت كردم، شما يكي يكي پشت سر هم، او را سرزنش نماييد.»

براي آن كه به امام باقر عليه السلام اهانت شود، به دستور هشام، سه روز حضرت را پشت كاخ نگه داشتند، سپس به او اجازه ورود داده شد، هنگامي كه آن حضرت به كاخ هشام وارد گرديد، با دست به همگان اشاره كرد و فرمود:

السلام عليكم.

«سلام بر شما باد.»

به اين ترتيب همگان را مشغول سلام خود نمود (نه تنها هشام را) و سپس بي آنكه مانند سايرين اجازه بگيرد، نشست.

خشم و كينه ي هشام، نسبت به امام باقر عليه السلام بيشتر شد، و به امام رو كرد و سخنان ركيك و سرزنش آميز به آن حضرت گفت، كه قسمتي از سخنان هشام چنين بود:

«اي محمد بن علي! هميشه مردي از ميان شما خاندان، موجب اختلاف بين مسلمانان شده و آنها را به سوي خود دعوت



[ صفحه 91]



كرده و مردم از روي بي خردي و دانش كم، گمان برده كه او امام و رهبر است...»

سپس هشام آنچه خواست با گفتار توهين آميز خود، آن حضرت را سرزنش كرد، و آن گاه ساكت شد، به دنبال او (طبق توطئه قبل) هر كدام از درباريان به حضرت رو آوردند و با گفتار جسورانه ي خود، آن بزرگوار را سرزنش نموده، و سپس خاموش گشتند.

امام باقر عليه السلام در اين هنگام برخاست و فرمود:

«اي مردم! به كجا مي رويد، شيطان مي خواهد شما را به كجا بيندازد؟ (با اين سخن، هشام را شيطان خواند)، خداوند به وسيله ي ما گذشتگان شما را هدايت كرد، و هدايت آيندگان شما نيز به وسيله ي ما ختم مي گردد، اگر شما داراي سلطنتي عاريه اي و زودرس و زودگذر هستيد، ما سلطنتي ديررس ولي جاودانه داريم، كه بعد از سلطنت ما، سلطنتي نباشد، زيرا سرانجام خوش و نيك از آن ماست و خداوند مي فرمايد:

و العاقبة للمتقين:

«سرانجام از آن افراد پاك است.» [1] .

سپس هشام دستور داد، امام باقر عليه السلام را به زندان افكندند، پس از چند روز زندانبان به هشام گزارش داد كه: «تبليغات محمد بن علي (امام باقر) در زندان موجب شده كه من در مورد سقوط حكومت تو توسط مردم شام، نگران هستم.»



[ صفحه 92]



هشام كه چاره اي جز برگرداندن امام باقر عليه السلام به مدينه نمي ديد، دستور داد آن حضرت را سوار بر استر كرده و توسط كاروان پست به مدينه باز گردانند. [2] .


پاورقي

[1] قصص / 83.

[2] اصول كافي، ج 1، ص 471.