بازگشت

مسابقه تير اندازي


اگر دربار حكومت هشام كانون پرورش علما و دانشمندان و مجمع سخدانان بود امكان داشت دانشمندان برجسته دعوت نموده مجلس بحث و مناظره تشكيل بدهد؛ ولي از آنجا كه دربار خلافت اغلب زمامداران اموي ـ و از آن جمله هشام ـ از وجود چنين دانشمنداني خالي بود و شعرا و داستانسرايان ، هشام به خوبي ميدانست اگر از راه مبارزهي علمي وارد شود هيچ يك از درباريان او از عهدهي مناظره با امام (عليهالسلام) بر نخواهد آمد و از اين جهت تصميم گرفت از راه ديگر وارد شود كه به نظرش پيروزي او مسلم بود.

بنابراين تصميم گرفت يك مسابقهي تير اندازي ترتيب داده و امام (عليهالسلام) را در آن مسابقه شركت بدهد تا بلكه به واسطهي شكست در مسابقه، امام در نظر مردم كوچك جلوه كند.

به همين جهت پيش از ورود امام (عليهالسلام) به قصر خلافت، عدهاي از درباريان را واداشت نشانهاي نصب كرده مشغول تيراندازي گردند. امام باقر (عليهالسلام) وارد مجلس شد و اندكي نشست.

ناگهان هشام رو به حضرت (عليهالسلام) كرد و چنين گفت: آيا مايليد در مسابقهي تير اندازي شركت نماييد؟ حضرت فرمود: من ديگر پير شدهام و وقت تيراندازيم گذشته است، مرا معذور دار. هشام كه خيال ميكرد فرصت خوبي به دست آورده و امام باقر (عليهالسلام) را در دو قدمي شكست قرار داده است، اصرار و پافشاري كرد و وي را سوگند داد و همزمان، به يكي از بزرگان بني اميه اشاره كرد كه تير و كمان خود را به آن حضرت بدهد.

حضرت باقرالعلوم (عليهالسلام) دست برد و كمان را گرفت و تيري در چله نهاد و نشانهگيري كرد و تير را درست به قلب هدف زد! آنگاه تير دوم را به كمان گذاشت و رها كرد واين بار تير در چوبهي تير قبلي نشست و آن را شكافت! تير سوم نيز به تير دوم اصابت كرد و به همين ترتيب نه تير پرتاب نمود كه هركدام به چوبهي قبلي خورد!

اين عمل شگفت انگيز، حاضران را به شدت تحت تأثير قرار داده و اعجاب و تحسين همه را برانگيخت. هشام كه حسابهايش غلط از آب درآمده و نقشهاش نقش بر آب شده بود، سخت تحت تأثير قرار گرفت و بي اختيار گفت: آفرين بر تو اي ابا جعفر! تو سرآمد تيراندازان عرب و عجم هستي، چگونه ميگفتي پير شدهام؟ آنگاه سر به زير افكند و لحظهاي به فكر فرو رفت.

سپس امام باقر (عليهالسلام) و فرزند عاليقدرش را در جايگاه مخصوص كنار خود جاي داد و فوق العاده تجليل و احترام كرد و روبه حضرت كرده و گفت: قريش از پرتو وجود تو, شايستهي سروري بر عرب و عجم است، اين تير اندازي را چه كسي به تو ياد داده است و در چه مدتي آن را فراگرفتهاي؟ امام محمد باقر (عليهالسلام) فرمودند: ميداني كه اهل مدينه به اين كار عادت دارند،من نيز در ايام جواني مدتي به اين كار سرگرم بودم ولي بعد آن را رها كردم، امروز چون تو اصرار كردي ناگزير پذيرفتم.

هشام گفت: آيا جعفر (حضرت امام صادق عليهالسلام) نيز مانند تو در تيراندازي مهارت دارد؟ امام فرمود: ما خاندان، «اكمال دين» و «اتمام نعمت» را كه در آيهي « اليوم اكملت لكم دينكم» آمده است (امامت و ولايت) از يكديگر به ارث ميبريم و هرگز زمين از چنين افرادي (حجت) خالي نميماند. [44]

پاورقي

[44] ـ دلائل الامامه, طبري: ص 105, چاپ نجف.