قصه مظلومي


كسي كه بود شكافنده ي تمام علوم

هزار حيف كه از زهر كينه شد مسموم

سر تو باد سلامت يا رسول الله

وصّي پنجم تو كشته شد، ولي مظلوم

گهي به زخم زبان قلب حضرتش خستند

گهي به خانه اش از كينه خصم برد هجوم

بسان مادر و آباء رنج ديده ي خويش

هميشه بود ز حقّ و حقوق خود محروم

به غربت علي و خاندان او سوگند

امام ما ز جهان رفت با دلي مغموم

هماره قصه مظلومي اش به خاك بقيع

بود ز غربت قبرش براي ما معلوم

ز دردهاي نهاني كه بود در دل او

كسي نداشت خبر غير خالق قيّوم

حيات او همه با درد و رنج و غصه گذشت

كه بود ظلم به اولاد مصطفي مرسوم

نه طاقت است زبان را به وصف غم هايش

نه قدرت است قلم را كه تا كند مرقوم

بگو به امت اسلام، اين سخن (ميثم)

به مرگ حضرت باقر يتيم گشت علوم