بازگشت

ميدان شيطان


شَرُّ بِقاعِ الأرضِ الأسواقُ ، وهُو مَيدانُ إبليسَ ، يَغدُو بِرايَتِهِ ، ويَضَعُ كُرسِيَّهُ ، ويَبُثُّ ذُرِّيَّتَهُ ، فَبَينَ مُطَفِّفٍ في قَفيزٍ ، أو طائشٍ في ميزانٍ ، أو سارِقٍ في ذِراعٍ ، أو كاذِبٍ في سِلعَتِهِ ، فيقولُ : علَيكُم بِرَجُلٍ ماتَ أبوهُ وأبُوكُم حَيٌّ ، فلا يَزالُ مع أوَّلِ مَن يَدخُلُ وآخِرِ مَن يَرجِعُ .

***

بدترين جاهاي زمين بازارهاست ؛ بازار ميدان شيطان است ، اولِ صبح پرچم خود را در آن جا نصب مي كند و تخت خود را مي گذارد و فرزندانش را همه سو مي پراكند : به سوي كسي كه پيمانه را كم مي دهد يا آن كه ترازو را سبك مي گيرد و كسي كه در گز (متر) كردن دزدي مي كند يا كسي كه براي فروش كالايش به دروغ متوسل مي شود . او به فرزندانش مي گويد : بر شما باد به (فريفتن) مردي كه پدرش (حضرت آدم) مرده در حالي كه پدر شما (ابليس) هنوز زنده است . ابليس با اولين كسي كه به بازار مي آيد وارد مي شود و با آخرين نفري كه بازار را ترك مي كند بر مي گردد .

***

بحار الأنوار : 84 / 11 / 87
منتخب ميزان الحكمة : 286