مرکز پاسخگويي: دفتر تبليغات اسلامي
گروه: امامت و تشيع
موضوع اصلي: امامت و تشيع
موضوع فرعي: اهل بيت در واقعه عاشورا
سبب بيماري امام زين العابدين در كربلا چه بود؟ در چه سنّي بودند؟ آيا امام باقر(ع) هم در كربلا بود؟ چه سني داشت ؟ اين كه گفته شده شهربانو خود را در فرات تلف كرد تا اسير نگردد, صحيح است ؟


پاسخ:
واقعهء شهادت امام حسين و جناياتي كه بر او و آل رسول وارد شد, هم به دستور يزيد بود و منشأ همهء اين مفاسداو بود. وقتي كه يزيد به خلافت رسيد, به حاكم مدينه (وليدبن عتبه ) نوشت : از حسين و عبدالله بن عمر عبدالرحمان بن ابي بكر و عبدالله بن زبير بيعت بگير و هر كدام امتناع كردند, گردنش را بزن و سرش را براي من بفرست .(1)

همهء مفاسدي كه در سال 61هجري در كربلا رخ داد, به دستور يزيد بود و ابن زياد و عمر بن سعد و شمر و ديگران اجرا كننده ءدستور يزيد بودند. مقصود ا جملهء سبط ابن جوزي همين معنا است ,چون مفسد اصلي يزيد بود.

اما اين كه ابن زياد و عرم بن سعد حرام زاده بودند؟ در تاريخ آمده است : او را ابن مرجانه مي نامند. مادرش مرجانه بود كه ازاسيران شيرويه و معروف به فسق و فجور بود. اميرالمؤمنين به ميثم تمّار فرمود: (2)

اين كه حضرت زينب خطاب به عبيداللّه مي گويد: (3) يعني مادر او را ياد مي كند, نشان مشهور ومعروف بودن مادر او به فساد و فحشاء است .

سراقهء باهلي دربارهء او سروده است : . مرجانه را ذات البعول (صاحب شوهرهاي فراوان ) ياد كرده است .(4)

مورّخان نوشته اند: مرجانه ابتدا مجوسي بود و از شهر اصفهان اسير شده بود. در انساب الاشراف آمده : عبيداللّه بن زياد پر ازشرّ و بدي بود. او قدّي بلند داشت و پرخور بود.(5)

شمر بن ذي الجوشن در صفّين از سربازان اميرالمؤمنين بود و در كتاب المثالب از هشام بن محمد سائب كلبي آمده است :مادر شمر از منطقهء طائفهء سبيع به منطقهء كِنده حركت كرد. در بين راه تشنگي بر او مستولي شد. چوپاني را ديد. از او آب طلب كرد, ولي چوپان از دادن آب خودداري كرد مگر اين كه با او هم بستر شود. او قبول كرد و به شمر حامله شد. امام حسين وز عاشورا خطاب به شمر فرمود: .(6)

عمر بن سعد ابن وقاص در سالي كه عمر بن الخطاب كشته شد, متولد شد. وي از تابعين بود.

اميرالمؤمنين قبلاً خبر داده بود كه با حسين خواهد جنگيد.(7)

در مقاتل آمده است : امام حسين مردي از ياران خود به نام عمر و بن قرظة انصاري را نزد عمر بن سعد فرستاد و از اوخواست شب هنگام در فاصلهء دو سپاه با هم ملاقاتي داشته باشند. عمر بن سعد پذيرفت . امام حسين با بيست نفر ازاصحاب و يارانش و عمر بن سعد نيز با بيست نفر از يارانش در محلّ موعود حضور يافتند.

امام حسين به يارانش دستور داد تا برگردند و فقط برادرش عباس فو فرزندش علي اكبر رانزد خود نگه داشت .عمر سعد نيز يارانش را برگرداند و پسرش حفص با غلامش را نگه داشت .

ابتدا امام حسين فرمود: .

عمر بن سعد گفت : اگر از اين گروه جدا شوم , مي ترسم خانه ام را خراب كنند. امام فرمود: .

عمر بن سعد گفت : مي ترسم مِلك هايم را از من بگيرند.

امام فرمود: .

عمر گفت : من بر جان افراد خانواده ام در كوفه مي ترسم . چون امام حسين ديد عمر سعد از تصميم خود بر نمي گردد,برخاست در حالي كه مي فرمود:

عمر سعد با تمسخر گفت : جو ما را بس است ! سپس امام فرمود: .(8)


***
پاورقي:
(پـاورقي 1.عبدالرزاق مقرم , مقتل الحسين 7 ص 140 به نقل از مقتل خوارزمي , ج 1 ص 178

(پـاورقي 2.سفينة البحار, ج 1 مادهء زيد.

(پـاورقي 3.همان

(پـاورقي 4.همان .

(پـاورقي 5.مقتل الحسين , مقرّم , ص 170

(پـاورقي 6.سفينة البحار, ج 1 شمر.

(پـاورقي 7.سفينة البحار, ج 2 عمر بن سعد.

(پـاورقي 8.علي نظري منفرد, قصهء كربلا, ص 234 به نقل از بحار, ج 44ص 388و سفينة البحار, ج 2 كلمه عمر و مقتل الحسين , مقرم , ص 248