بازگشت

بردباري


مردي نصراني خطاب به امام باقر (ع) گفت: تو بقر هستي. امام (ع) با ملايمت و خونسردي فرمود: من باقر هستم. مرد (كه همچنان بر اسائه ي ادب مصر بود) گفت: تو پسر زني آشپز هستي. امام (ع) بار ديگر با ملايمت و نرمي به وي فرمود: آشپزي حرفه ي او بود (و اين ننگ نيست). نصراني همچنان به گفتار ناهنجار خود ادامه داد و مادر امام (ع) را به نسبتي ناروا متهم ساخت. امام (ع) با ملاطفت به وي فرمود: اگر راست مي گويي، خدا او را بيامرزد و گر نه خدا تو را بيامرزد.
مرد نصراني از ديدن اين برخورد امام (ع) به اشتباه خود پي برد و اسلام آورد. (1)

پاورقي

1- بحارالانوار،ج 46، ص 289 و مناقب، ج 4، ص 207.