بازگشت

شفاي نابينا


ابوبصير از شاگردان برجسته امام باقر عليه السلام بود. او از بينايي محروم بود و از اين جهت شديدا رنج مي برد. روزي به حضور امام باقر عليه السلام شتافته و از آن حضرت پرسيد: آيا شما وارث پيامبر هستيد؟
امام: بلي.
- آيا رسول خدا صلي الله عليه و آله وارث تمام پيامبران و وارث علوم و دانش هاي آنان بود؟
امام: بلي.
- شما مي توانيد مرده را زنده كنيد و كور مادرزاد را معالجه نماييد و از آنچه كه مردم در خانه هايشان مي خورند، خبر دهيد؟
امام: بلي. ما همه اين ها را به اذن خداوند انجام مي دهيم.
او مي گويد: در اين هنگام امام باقر عليه السلام فرمود: اي ابابصير! نزديك بيا. من نزديك حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارك خود روي چشمان مرا مسح نمود. در اين حال من خورشيد و آسمان و زمين و خانه ها و هرچه در شهر بود همه را ديدم.
آن گاه به من فرمود: آيا مي خواهي كه اين چنين باشي و در روز قيامت حساب تو مانند بقيه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود يا مي خواهي به حال اول برگردي و بدون حساب به بهشت بروي؟! ابوبصير گفت: مي خواهم به حال اول برگردم.
پيشواي پنجم بار ديگر دست بر چشمان ابوبصير كشيد و چشمان او به حال اول برگشت.