بازگشت

در آنچه مشاهده كرد عمر بن حنظله از دلائل آن حضرت


صفّار از عمر بن حنظله روايت كرده است كه گفت : به حضرت امام محمدباقر عليه السلام عرض كردم مرا چنان گمان مي رود كه در خدمت تو داراي رتبه و منزلتي هستم ، فرمود: آري . عرض كردم مرا در اين حضرت حاجتي است ، فرمود: چيست ؟ عرض كردم: اسم اعظم را به من تعليم فرماي . فرمود: طاقت آن را داري ؟ عرض ‍ كردم : آري ، فرمود: به اين خانه درآي ، چون به خانه درآمدم حضرت ابي جعفر عليه السلام دست مبارك به زمين گذاشت و آن خانه تاريك شد عمر را لرزيدن فرو گرفت آنگاه فرمود: چه مي گوي بياموزم تو را؟ عرض كردم : نه ، پس دست مبارك از زمين برگرفت و خانه به همان حال كه بود بازآمد.(59)

مؤ لف گويد: كه در روايات وارد شده كه اسم اعظم الهي بر هفتاد و سه حرف است و نزد آصف يك حرف از آن بود و به واسطه آن بود كه سرير بلقيس را به يك طرفة العين نزد سليمان حاضر كرد. و نزد سليمان بن داود يك حرف از آن بود، و به حضرت عيسي عليه السلام دو حرف از آن عطا شده بود و به سبب آن بود كه مرده زنده مي كرد و كور مادرزاد و پيس را خوب مي كرد. و به حضرت سلمان رضي اللّه عنه اسم اعظم تعليم شده بود و آن جناب داراي اسم اعظم بود، و از اينجا معلوم مي شود كثرت عظمت شاءن سلمان و علوّ مقام آن قدوه اهل ايمان رحمه اللّه ، و عمر بن حنظله كه راوي روايت است صاحب مقبوله معروفه نزد فقهاء است و آن روايتي است كه از او نقل شده كه از حضرت صادق عليه السلام سؤ ال كرد كه ميان دو نفر از اصحاب ما منازعه شده در ديني يا ميراثي ، چه كنند؟ فرمود: نظر كنند به يكي از شماها از كساني كه روايت كنند احاديث ما را و تاءمّل كنند در حلال و حرام ما و شناسند احكام مرا پس راضي باشند به حكومت او، به درستي كه من او را حاكم گردانيدم بر شماها پس هرگاه حكم كند و از او قبول ننمايند استخفاف كردند حكم الهي را و رد كردند بر ما و رد كننده بر ما، رد كننده بر خدا است و آن عرض شرك به خدا است .(60)

پاورقي

59- ( بحارالانوار ) 46/335.

60- ( الكافي ) 1/67.