قصيده ميلاد و ورود به ماه رجب


مه رجب، مه تسبيح، ماه صدق و صفاست

مه نماز، مه روزه، ماه ذكر و دعاست

مه عبادت پروردگار حيّ ودود

مه محمد و ماه علي، مه زهراست

نسيم صبحگهش خوب تر ز بوي بهشت

فضاي شامگهش بهتر از نسيم صباست

طلوع اين مه نوراني از شب اول

ولادت وصي پنجم رسول خداست

امام پنجم شيعه، محمد دوم

كه خاك درگهش اين چار امّ و هفت آباست

تمام دانش در لوح سينه اش محفوظ

تمام قرآن در مصحف رخش پيداست

اگر به ذره نظر افكند شود خورشيد

وگر به قطره نگاهي كند همان درياست

محمدي كه محمد سلام داده بر او

كه خود سلام محمد سلام ارض و سماست

سلام را چو جواب سلام بايد گفت

شفاي ديدة جابر جواب آن مولاست

قيام علمي او چون قيام سرخ حسين

پيام زندة او انقلاب كرب و بلاست

كلام اوست شكافندة تمام علوم

علوم را نفسش خوشتر از دم عيساست

دُري ز مخزن علمش به دست شيعه بود

كه نام آن دُر مكنون دعاي عاشوراست

به كور چشمي ناباوران تيره درون

مزار و بارگهش در مدينة دل هاست

به بزم شام كه بيش از چهار سال نداشت

عليه پور معاويه ناگهان برخاست

بسان رعد خروشيد آن چنان كه هنوز

بني اميّه به هر دور و هر زمان رسواست

گشود لب كه يزيدا به قوم خويش مبال

كه نسل شان ز حرام است و اصل شان ز خطاست

دهد به كشتن آل رسول رأي كسي

كه او ز پشت پدر نبود و ز نسل زناست

گهي بسان رعيت گرفته بيل به دوش

گهي به نور هدايت به خلق راهنماست

روا بود كه به افلاك سر بلند كنيم

ندا دهيم محمد امام پنجم ماست

هنوز دشمنش از عفو مانده شرمنده

هنوز خُلق خوشش روح بخش اهل ولاست

هنوز كرسي درسش بود به شانة عرش

هنوز شعشعة دانشش به اوج سماست

هنوز علم به دنبال او روانه بود

هنوز سائل درس و تعلّمش دنياست

هنوز زمزمة قصة عزيز و عُزيز

از آن وليّ الهي شنيدنش زيباست

خدا گواست جدا از خدا و قرآن است

هر آن كسي كه مسيرش ز اهل بيت جداست

مدينة دل شيعه بقيع ديگر اوست

از آن جهت دل مؤمن، هميشه عرش خداست

شاعر
حاج غلامرضا سازگار