سفر كنيم امشب(ولادت)


بيا به پاي دل خود سفر كنيم امشب

زكوچه هاي مدينه گذر كنيم امشب

خدا به زين عبادش عطيه اي بخشيد

بيا تمام جهان را خبر كنيم امشب

بيا سلام و درود و تهيت خود را

نثار اين پدر و اين پسر كينم امشب

در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند

بيا نظاره شمس و قمر كنيم امشب

دگر به ديدن باغ بهشت حاجت نيست

اگر به باغ ولايت نظر كنيم امشب

براي اين كه بگيريم عيدي از زهرا

سزد ارادت خود بيشتر كنيم امشب

بپاس مقدم دريا شكاف علم و كمال

زاشك شوق نثارش گهر كنيم امشب

شب ولادت او در مدينه جشني نيست

بيا زغربت او ديده تر كنيم امشب

تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست

چه حاجت است كه كار دگر كنيم امشب

اگر كه چشمه اي از معرفت شود پيدا

نهال مهر ورا بارور كنيم امشب

كنار خرمني از عشق او بيا بنشين

كه فكر توشه راه سفر كنيم امشب

بگو به خلق(وفائي) زجاي برخيزد

لباس خدمت بر او به بر كنيم امشب

شاعر
سيد هاشم وفائي